1 ) وارد پادگان شدم . مثل گوسفند بردند گوشه ای و صف به صف به صورت خیلی مسخره ساک ها رو میگشتن . بستگی به قیافت داره .. اگه خلاف باشه بیشتر میگردن اگه نه ... که میگن برو .
2 ) فکرش رو بکنید . اوج آفتاب تو میدون پادگان بودیم . عرق ریزان .... همه از اومدن به سربازی پشیمون شده بودن .
3 ) قد بندی داشتیم . کلن هفته اول از کله صبح که پا میشدیم تا خود شب زیر آفتاب تو میدون بودیم . فقط و فقط دهن سرویسی ...
4 ) خوابگاها معلوم شد . یک سوله که 1200 نفر توش جا میگیرن .
5 ) بیداری ساعت 4 صبح . سپس یه صبحانه که تو هفته شامل یه نون و روزانه هم فرق داره ... یروز شیر وعسل . یه روز یه تیکه پنیر اندازه حبه قند .. تخم مرغ پخته و .... یا یه عدسی که مزه ان میده .
6 ) ناهار و شام هم به همین ترتیب .. اول صف جمع سپس غذاهایی امل مرغ و قیمه و قرمه سبزی و آش ( خور ) و ... معمولا با همشون یه عدد ماست هست و البته با مرغ یه خیار !!!
7 ) هفته اول هیچ کس نمیتونه لب به غذا یزنه . خیلی ها روز سه شنبه چهارشنبه از ضعف غش کردن زیر آفتاب . همه نا امید هستن و خسته ...
8 ) تمرین رژه لعنتی زیر آفتاب و دویدن و خوردن آب به میزان خیلی خیلی کم همه رو از زندگی ساقط میکنه . روز سه شنبه کل گروهان ما میخواست یه کم آب بخوره و سپس بمیره ...!!!!
9 ) یه نفر به خاطر فشار قبلی در زندگیش و میزان فشار اینجا خواست خودکشی کنه و با کله رفت تو شیشه و سپس رگاش رو زد . با آمبولانس بردنش . یه نفر زیر کامیون قایم شده بود و خواست فرا کنه که گرفتنش . یه نفر که 40 روز ترک بود رفته بود گوشه کنارها و میخوست مواد پیدا کنه یه جوری ... اون رو هم پیدا کردن .
10 ) تو گردان داریم . 1و 2 / افراد دیپلمه گردان 1 در گروهان یاثر هستن و در گردان 2 در گروهان ایثار . زیر دیپلمه و بی سواد و ... هم تقشیم بندی شدن در گروهان های مختلف نظیر کربلا و مغداد و هانی و ...
11 ) با ذهن بازی میکنن . به دیپلمه ها میگن شما با سواد هستین و باید بهترین باشین به زیر دیپلمه ها میگن دلیل نداره نداشتن سواد شما رو نا امید کنه ...
12 ) سرجوخه ها سربازان معمولا عقده ای و حرومزاده هستن که یک ماه بیشتر آموزش دیدن برای سر جوخه بودن و هم دهنشون سرویسه ... ولی حقوقشون زیاده . ریدم به اون پول ...
13 ) اگه گروهان رژه خوب بره ... خب خیلی بهتره . واقعا خوب باهاش تا میکنن . اینم بگم دوشنبه ها در پادگان صبحگاه مشترکه و فرمانده پادگان میاد و رژه ها رو میبینه . اگه بگه گروهان خیلی خوب خیلی خوب . بدونید روز آخر آموزشی یه تشویقی خیلی خوب در انتظار اون گروهانه .
14 ) سعی کنید سوتی ندید . نخندید . کلا تو چشم نباشین . چون تنبیه داره . اگه خیلی شدید باشه مثل دعوا که بازداشت میشید یا تجدید دوره ( که واقعا هستش ... تو گروهان ما دو نفر تجدید آموزش شدن ) . مسائل دلقک بازی و این حرفا هم شما رو برای نظافت سالن و دستشویی ... راهی میکنه !!!
15 ) خود من میخواستم روز دوم زانوم رو با آجر خرد کنم . آجر رو برداشتم و چند بار زدم به زانوم که یه اتفاق واقعا معنوی در حد لاست و جان لاک برام اتفاق افتاد که دیدم نباید سخت گرفت . و شدید خوشحالم که تحمل کردم .
16 ) طرز چیدمان پتو هم که ( آن کات ) نام داره هم برای خودش عالمیه ... باید دید ..
17 ) حنجرتون جر میخوره از بس که باید داد بزنید .
18 ) تنها نباشید . از روز دوم با هم تختی هاتون آشنا بشید . وناهار و شام و صبحونه و... با هم باشین . البته رو ندید ... فقط این دو ماه رو با هم باشین . خیلی خیلی به نفعتونه ...
19 ) منشی های گروهان همه پارتی دارن . منشی ها مثل ک/یر خر راه میرن . ک/س کشایی که نمیدونم چی فرقی دارن با هم لباسیهاشون . دیوس ها رو باید گرفت کرد تو کو.نشون . ما میدوییم اونا برگه گرفتن دستشون . یکیشون که یه خایه مالیه شبیه ان حاجی فیروز . اونیکی هم قیافش رو یه جور میکنه و پر رو بازی در میاره که میشه شبیه خایه چپ عمه دو جنسش . دژبان ها البته پارتی ندارن و همینطر ارشد . فقط قد بلند ها که بچه یکم ازشون بترسن . و دو تاشون برای ما واقعا بچه های با حالی هستن
20 ) خیلی خوشحالم . تو این محیطه که قدر آشغال کف فرش خونتون رو میدونی . اینجاست که میفهمی مادر و پدر و خانوادت چه طلاهایی هستن . اینجاست که افراد مختلفی رو میبینی که مشکلات خودت در مقابل اونا هیچی نیست . اینجاست که دوست داری دست و پای مادرت رو ببوسی . اینجاست که پشیمون میشی از فریاد زدنات برای غذا سر مادرت . اینجاست که میفهمی زندگیت چقدر عالی و شاهانه بوده و الکی سر یه سری مسائل بچگانه غر میزدی . اینجاست که شکر گذاری واقعی میشی ....
..................................................................................................................
هفته دوم آموزشی
1 ) یه جورایی دل آدم تنگ میشه . برای همه اون پامرغی ها و بشین پاشو ها . برای کس خل بازی ها و ...
2 ) کلاس ها شروع شده . تا دوشنبه البته زنگ دوم باز هم دو ساعت تو میدون هستیم . ولی بعدش فقط صبح و بعد از ظهر برای صبحگاه و شامگاه بودیم . دایورت کنید به خایه هاتون . یه ورزش هستش . مطئن باشید بعد از آمزشی دیگه اینقدر ورزش نمیکنید
3 ) یادتونه هیچ کس نمیتونست لب به غذا یزنه . هفته دوم که عادت شده بهترین موقع . موقع ناهار و شامه . اینقده مزه میده !!!!
4 ) موها رو کوتاه کنید آخر هفته . شهرستانی حتما از پادگان برن بیرون . موقعی که شهر و آدما و ماشین ها رو میبینید . روحیتون عالی میشه و میتونید دوباره شب برگردین پادگان . خیلی ها میرن مسافر خونه دست جمعی با هم . اگه موهاتون رو نزنید مجبورین به زور سلمونی پادگان رو تحمل کنید . با دو تا ماشین سر دو هزار نفر رو میزنن . باز میگم.. میل خودتونه . تهرانی ها و کرجی ها هم یه ماشین بخرن . قیمت کلا 18 تومنه و راحت خودتون میتونید بزنید سرتون رو ...
5 ) حموم خوبی داره پادگان . نسبت به خیلی از پادگان ها تمیز تره .
6 ) نگفته بودم شب ها باید با لباس سربازیتون بخوابین ؟؟؟ خب الان میگم . نگران نباشید . درسته ... عرق کردین .. لباس کثیفه ... هوا گرمه ... ولی اینقدر خسته هستین که خوابتون میبره . هفته دوم که عاشق آسایشگاهتون میشین .
7 ) تعریف هایی که از پادگان های بیرجند و کرمان و ... شنیدم . تازه متوجه شدم که اینجا واقعا هتل کچویی هستش ...!..!!!
......................................................................................................................
جزئیاتی که خوندین مال چند سال پیشه و الان میشه گفت کلا تغییر کرده مثلا سرجوخه و اینا دیگه نیستن و مربی هایی که آموزش رژه و غیره را بر عهده دارن مثل خود شما هستن فقط فرق بین شما و اونا این هستش که اونا آموزشی رو تموم کردن.
اصلا نترسید اگه افتادین کچویی بدون شک افتادین هتل.
telegram.me/shirvan12
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0